هر کدام از ما ممکن است اختلالات و مشکلات روانی داشته باشیم ،حالات و عاداتی داشته باشیم که با ترس و نگرانی از دیگران پنهان کنیم و حتی جلوی دیگران تمارض کنیم که آن مشکل را نداریم شاید چون میترسیم دیگران ما را تمسخر کنند یا اعتبارمان کم رنگ شود، حتی برخیها اختلالات و انحرافات جنسی خاصی و عجیبی دارند که تصورش برای هر کسی راحت نیست، تقریبا همه انسانها مشکلات روانی دارند ولی شدت و نوعش در افراد متفاوت هست، معنی اختلال هم تقریبا این هست که شدت مشکل آنقدر زیاد هست که حیطه درس و شغل و روابط عاطفی را مختل میکند
طبیعتا هر انسانی همانطور که برای سلامت روانش اهمیت قایل هست و برای مشکل کلیه دردش دنبال بهترین پزشک هست و از پول خرج کردن در این زمینه علاوه بر اینکه ابایی ندارد و حتی بعضا به آن افتخار هم میکند، باید برای سلامت روان خودش نیز اهمیت قایل شود و در مواقع نیاز به دنبال روان درمانی برود
ولی متاسفانه در این زمینه ظاهراً هرج و مرج بسیار بیشتر از سایر حیطه ها هست و به شکل خلاصه نه درمانگر خوب و معتبر زیاد هست و همه جا پر شده از روانشناسان و شبهه روانشناسان زردی که در فضای مجازی و واقعی در حال اشاعه مهملاتی هستند و نه افراد زیادی هستند که بخواهند برای سلامت روانشان قدمی بردارند یا پولی خرج کنند (اینکه پول کمه درسته ولی حتی اگر پول هم بود احتمالا قدم خاصی برنمیداشتند)
اینکه افراد رنجور بخواهند به دنبال کمک حرفهای باشند یا آن را نادیده بگیرند یا با مطالعه عذاب وجدانشان را کم کنند به خودشان مربوط هست و هر کس مسئول زندگی خودش هست ولی میخواهم به یک نکته خیلی خیلی مهمی اشاره کنم که مشکل و اختلال روانی را وخیمتر میکند و آن هم این است که: «من نباید این مشکل را داشته باشم، خاک تو سرت چرا هی دستهایت را میشوری، چقدر بدبختم من که افسردگی دارم، نباید زود استرس بگیرم، چرا قرمز شدی تو جمع، چرا جوابش را ندادی، چرا به جای دفاع از خودت خندیدی بهش و تسلیم شدی؟» و هزاران جملهای که پس از حال بد به خودمان روانه میکنیم و حال خودمان را بدتر و بدتر میکنیم و نتیجه مدام حمله به خود، افسردگی و کم شدن عزت نفس هست
«اگر هشیارانه نمیتوانی یا نمیخواهی به خودت کمک کنی، حداقل خودت را آزار نده»
بعضیها فکر میکنند بزرگتر و بی عیب تر از این هستند که اختلالی ،توهمی ،وسواسی، تیکی یا فوبیایی داشته باشند و این قسمت از وجودشان را انکار میکنند(شاید بخاطر آن به دنبال درمان نیستند و مقاومت دارند و شاید تصور میکنند اختلال و نشانه داشتن با بد بودن و آشغال بودن یکی هست) و ممکنه انسجام درونیشان را از دست بدهند
این را بدانید که این بدنی که داری ژنهایش را خانوادهات به تو داده اند تو نقشی در آن نداری، تربیت خانوادگی هم خیلی دست تو نبوده، هوش و قیافه و شرایط محیطی هم باز دست تو نبوده، پس کمتر خودت را سرزنش کن، هیچ کس آدم ویژه و خاصی نیست، هممون انسانهایی هستیم که درگیر رشد و مشکل و مسایل خاص خودمون هستیم
البته سوءتعبیر و سواستفاده ای از این مطالب نشود ،ما همه دارای حدی از اختیار و حس عاملیت هستیم که میتوانیم شرایطمان را تغییر دهیم و مدام در جهت رشد حرکت کنیم ،نه اینکه بگوییم حالا که مجبور و بدشانس بودهام دیگه نمیشه کاری کرد
و هشدار جدی اینکه با درگیر شدن و جذب شدن در نمایش موفقیت بازان، روپوشی روی مشکلات و اختلالاتمون نگذاریم و مدام پستهای خودباوری و طعنه به دیگران و خط و نشان کشیدن« حالا ببینند بعدا چی میشم» نگذاریم
موفقیت یک چیز هست و سلامت روان چیز دیگر، هر چند اگر سالم باشی به احتمال بیشتر موفقتر خواهی شد
۱. اگر مشکل روانی داری سعی کن درمان شوی
۲. بابت داشتن این مشکلات خودت را سرزنش نکن
۳. با موفقیت روی اختلالت سرپوش نگذار
نتیجه گیری:
این متن به بررسی مشکلات روانی، تأثیر سرزنش خود و اهمیت پذیرش اختلالات روانی بدون انکار آنها میپردازد. تأکید میکند که همانطور که برای سلامت جسمی به پزشک مراجعه میکنیم، باید برای سلامت روان نیز اقدام کنیم. همچنین، به خطرات انکار مشکلات روانی و سرپوش گذاشتن بر آنها با نمایش موفقیت اشاره میکند. در نهایت، سه نکته کلیدی ارائه میدهد: درمان مشکلات روانی، پرهیز از سرزنش خود، و اجتناب از استفاده از موفقیت به عنوان پوششی برای مشکلات درونی.




