روان‌درمانیروانشناسی

با مهربانی دست خودت را بگیر و شروع کن

این متن به بررسی احساس ارزشمندی و فشارهای اجتماعی برای موفقیت می‌پردازد. تأکید می‌کند که ارزش انسان به صرف وجودش است و موفقیت‌های بیرونی تنها بخشی از ماجرا هستند. همچنین، پیشنهاد می‌دهد که به جای سرزنش و فشار، باید با خود مهربان باشیم، اهداف اصیل را دنبال کنیم و درک کنیم که برخی احساسات طبیعی‌اند، اما اگر بیش از حد درگیر خودسرزنشی شدیم، شاید نیاز به درمان داشته باشیم.
img-roshanayemehr

میخواهی کتابت را شروع کنی بخوانی یا دوره ای که قبلا قصد ثبت نام داشتی ،ارشد، دکترا، ساز، طراحی و یا برنامه لاغری را بالاخره استارت بزنی، کارها و برنامه‌های انجام نشده برای صدم ثانیه از جلو چشم‌هایت رد میشوند ولی زود به یک شکلی سرکوب میشوند و توجهت را منحرف می‌کنی، ولی ته دلت حس بدی پیدا می‌کنی، انگار خیلی راضی نیستی از خودت و باید بیشتر تلاش کنی، ممکنه بعضی از دوستانت را ببینی موفقیت‌های بیشتری کسب کرده‌اند ، حسادت کنی، حتی ممکنه اوضاع بدتر بشه به خودت فحاشی کنی یا حس کنی آدم بی‌ارزش و بی‌عرضه‌ای هستی

هر انسانی قبل از اینکه کارهایش و موفقیت‌هاش باشد، انسانی هست که به صرف انسان بودن، ارزشمند هست و حتما قرار نیست کاری کرده باشد، افتخاری کسب کرده باشه، مدرکی گرفته باشه، این‌ها در مراحل بعدی هستند، آن هم اینطور نیست که چون من موفقیتی کسب کرده‌ام آدم ارزشمندی هستم (تاثیر دارد ولی همه ماجرا نیست) درستش این هست که آدم ارزشمند سراغ کارهای ارزشمند هم می‌رود، به سمت شکوفا کردن خودش میرود به سمت رفع نیازهای درونی و اصیل می‌رود، پس من آدم ارزشمندی هستم عزت نفس دارم و بخاطر این احساس ارزش، کارهای ارزشمند و در راستای ارزش‌هایم انجام میدهم

متاسفانه امروز بیشتر معیار ارزشمندی انسان‌ها، مدارک و مناصب و پول و چیزهایی ملموس و مادی هست و این همه هیاهو و به آب و آتش زدن‌ها چیزی بیش از رفع نیازها هست، خیلی از انسان‌ها فراتر از نیازها و اهداف اصیلشون کار میکنند، پول درمیاورند، کلاس میرن و … و وقتی دو روز کاری نمی‌کنند حس میکنند عقب افتاده‌اند احساس ضرر و بی‌ارزشی می‌کنند و نمی‌توانند با آرامش خاطر از فراغت و استراحت لذت ببرند و همیشه خودشون را در شرایط رقابتی قرار می‌دهند

درست است که اکثر انسان‌ها برای رفع نیازهای اولیه‌شان مجبور هستند کار کنند، این مسأله را کنار می‌گذاریم، ولی در بقیه حوزه‌های زندگی نباید مدام خودمان را اذیت کنیم، حتما باید زبان بخوانی، رمان معروف، فیلم مطرح و ..چرا ؟ از کجا آمده‌اند این اهداف؟ اگر هدف و علاقه واقعی و اصیل باشه به زور انجامش نمیدهی، تنبلی و اهمال کاری در یک حدی میتواند طبیعی باشد ولی نباید به خودت حمله کنی، آرام و مهربانانه به خودت کمک کن، دست خودت را بگیر و هدایتش کن به سمت انجام کاری که با علاقه و سلیقه و رشدت هم راستا باشند

بخشی از درون ما مثل کودکی ظریف و حساس هست که نیازمند مراقبت هست،باید با او مهربان باشی، کمکش کنی تا راه بیفتد، سرزنش نکنی و بدون اینکه زود خسته و کلافه بشی هر روز نگهبانش باشی، طبیعی هست بعضا حالت خوب نباشه، اوضاع خوب نباشه، کار مفیدی نکرده باشی، به اندازه استعدادت موفقیت کسب نکرده باشی، به خودت حق بده، اینها ابزاری برای خودمحوری و تنبلی و خودفریبی نیست، خودت میفهمی که داری خودت را گول میزنی یا واقعا نیاز هست خودت را درک کنی

لازم نیست مدام یقه خودت را بگیری که حتما کاری بکنی بعضی وقتا هم با خودت قاطع باشی کافی هست، یک تذکر کافی هست

مهربانی به خود و کمک به خود بیشتر یک ظرفیت هست، با تمرین می‌توانیم کمی بهتر شویم ولی اگر خیلی با خودمان ( یا دیگری) مهربان نیستیم ،شاید نیاز به درمان داشته باشیم

نتیجه گیری:

این متن به بررسی احساس ارزشمندی و فشارهای اجتماعی برای موفقیت می‌پردازد. تأکید می‌کند که ارزش انسان به صرف وجودش است و موفقیت‌های بیرونی تنها بخشی از ماجرا هستند. همچنین، پیشنهاد می‌دهد که به جای سرزنش و فشار، باید با خود مهربان باشیم، اهداف اصیل را دنبال کنیم و درک کنیم که برخی احساسات طبیعی‌اند، اما اگر بیش از حد درگیر خودسرزنشی شدیم، شاید نیاز به درمان داشته باشیم.

اشتراک‌ها:

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *